معرفی فیلم و سریال: شکست‌ناپذیر – Invictus

آرام روانشاد – ایران

محصول: ۲۰۰۹

کارگردان: کلینت ایستوود

بازیگران: مورگان فریمن، مَت دیمون، تونی کگروج، آجوآ آندو

جوایز: جایزهٔ NAACP برای بهترین بازیگر مرد (مورگان فریمن)، جایزهٔ National Board of Review برای بهترین بازیگر مرد (مورگان فریمن) و بهترین کارگردانی (کلینت ایستوود)

داستان فیلم 

پس از کنارگذاشتن آپارتاید از نظام سیاسی آفریقای جنوبی و پایان نخستین انتخابات آزاد، نلسون ماندلا، رئیس‌جمهور جدید این کشور تصمیم می‌گیرد تا در نخستین رویداد مهم ورزشی پس از آپارتاید در این کشور یعنی جام جهانی راگبی در سال ۱۹۹۵، مردم کشورش را از طریق حمایت از تیم ملی راگبی آفریقای جنوبی متحد کند. نلسون ماندلا رهبر انقلاب آفریقای جنوبی‌ می‌خواست با استفاده از مسابقات جام جهانی راگبی ۱۹۹۵ وحدتی بین جامعهٔ سیاه‌پوست و سفیدپوست این کشور که سال‌ها در مقابل هم قرار گرفته بودند و از هم به‌دور افتاده بودند، ایجاد کند.

دربارهٔ فیلم

کوچک باش و عاشق، که عشق می‌داند آئین بزرگ‌کردن‌ات را

جملهٔ بالا متعلق به یکی از بزرگ‌ترین رهبران سیاسی دنیاست که کمتر کسی پیدا می‌شود که نامش یا سروده‌های آزادی‌خواهانه‌اش را نشنیده باشد؛ نلسون ماندلا رهبر جنبش ضدآپارتاید (واژه‌ایی که برای تبعیض نژادی علیه سیاه‌پوستان استفاده می‌شد). آفریقای جنوبی پیش از روی‌کارآمدن ماندلا و پیروزی‌اش در نخستین انتخابات دموکراتیک در این کشور، یک جمهوری آپارتاید بود که حق رأی و بسیار از حقوق عادی شهروندی را تنها در اختیار سفیدپوستان قرار داده بود، در‌حالی‌که بیشترین جمعیت این کشور در آن زمان را (۷۷ درصد) سیاه‌پوستان بومی تشکیل می‌دادند.

با آغاز اعتراضات علیه تبعیض نژادی درگیری‌های مسلحانهٔ بسیاری انجام شد و کشور به‌سوی جنگ داخلی سوق داده شد که این برهه بخش مهمی از تاریخ آفریقا جنوبی را تشکیل می‌دهد. ماندلا در ابتدا با رویکرد درگیری‌های مسلحانه علیه نظام نژادپرست آن زمان می‌جنگید، اما پس از به زندان‌افتادنش و اسارت به‌مدت ۲۷ سال، سیاستش به سیاستی صلح‌جویانه و به‌دور از جنگ و خون‌ریزی تغییر یافت. او با وجود اسیربودنش در زندان، به یکی از رهبران مهم جنبش تبدیل شد. رویکرد او در دوری از انتقام‌جویی و تلاش برای آشتی ملی موجب شد بتواند در حساس‌ترین برههٔ تاریخی کشورش را از خطر جنگ داخلی بزرگی دور کند و در این راه بهره‌گیری او از تیم ملی راگبی این کشور در جام جهانی ۱۹۹۵ نقشی کلیدی داشت.

فیلم بر اساس رمان «بازی‌دادن دشمن: نلسون ماندلا و بازی‌ای که یک ملت را ساخت» نوشتهٔ جان کارلین ساخته شده است. عنوان این فیلم برگرفته از شعر شکست‌ناپذیر، سرودهٔ ویلیام ارنست هنلی است که ماندلا آن را بر روی تکه‌ای کاغذ و در سال‌های زندان به‌همراه داشت. 

در فراسوی شبی که مرا در بر گرفته

تیره چون مغاکی بین دو قطب

از هر آنچه شاید خدای باشد

شکرگزارِ روح تسخیرناپذیر خویشتنم

… 

دشواری گذرگاه اهمیتی ندارد

و اینکه چه اندازه نامهٔ اعمال مملو از مجازات است

من ارباب سرنوشت خویشتن‌ام

من ناخدای سرشت خویشتن‌ام*

داستان شکست‌ناپذیر درست چندی بعد از روی‌کارآمدن ماندلا اتفاق می‌افتد. در این زمان کشور جدا از درگیری در وضعیت نابسامان اقتصادی و بحران‌هایی که می‌توانست موجب رویارویی سیاه‌پوستان و سفیدپوستانِ این کشور شود، میزبانِ جام جهانی راگبی بود و این چالش بزرگی را پیش روی ماندلا قرار داد. فیلم هم‌زمان با روایت رویدادهای سیاسیِ آن زمان، راوی زندگی و اقدامات فرانسوا پینار، کاپیتان تیم راگبی این کشور، با بازی مَت دِیمون در آن زمان است و اینکه چطور تغییر و تحولات نظام کشورش بر روی او و هم‌تیمی‌هایش اثر گذاشته است. سیاه‌پوستان می‌خواهند سفید‌ها بروند و بالعکس. این جدالِ بینِ مردم شرایط را در تمام جامعه دچار آشوب کرد. در این زمان ماندلا از برگزاری جام‌ جهانی استقبال کرد و خواستار دیدار با کاپیتان تیم ملی شد تا از او بخواهد که تمام تلاششان را برای پیروزی و متحدکردن مردم انجام دهند. پینار و هم‌بازی‌هایش در تیم ملی که تنها یک سیاه‌پوست در بینشان بود، برای این کار به نقاط مختلف کشور سفر کردند و در محله‌های سیاه‌پوست‌نشین با مردم از نزدیک دیدار کردند و اردوهای آمادگی‌شان را در آن مناطق برگزار کردند.

شکست‌ناپذیر، داستان چگونگی بهبود روابط مردم و کنارگذاشته‌شدن مرزهای نژادی از طریق رویدادی است که در آن همه یکی می‌شوند و یکپارچه برای پیروزی کشورشان هم‌صدا می‌شوند.

شکست‌ناپذیر را می‌توان فیلمی بسیار شریف و انسانی نامید زیرا در آن مسئلهٔ انسانیت است که بیشتر از هر چیز دیگری مطرح می‌شود؛ محبت انسان‌ها به یکدیگر فارغ از مرزهای رنگ و نژاد، همان‌طور که ماندلا در سکانسی از فیلم پس از بازگشتش از سفری دیپلماتیک برای یکی از محافظان سفیدپوستش شکلات مورد علاقه‌اش را آورده بود. او با محبت و عشق به مردمش، مرزهای قلب‌ها را تسخیر کرد و شاید برای همین بود که با قوت‌قلب‌دادن به تک‌تک بازیکنان، باعث شد که آنان برای چیزی والاتر از خودِ بازی در زمین مسابقه قدم بردارند؛ برای مردم و کشورشان.

بی‌دلیل نیست که «شکست‌ناپذیر» موفقیت‌های بسیاری را در سال اکرانش به‌دست آورد، چرا که توسط کارگردانی ساخته شده که در بیشتر آثارش مسائل انسانی نخستین چیزی است که به‌چشم می‌خورد. کلینت ایستوود، در شکست‌ناپذیر به‌زیبایی تمام نشان می‌دهد که چگونه اهمیت و محبت به مردم فارغ از هر چیز ظاهری، بر شرایط موجود تأثیرگذار است. او با انتخاب دوره‌ای مهم و پرتنش از تاریخ آفریقای جنوبی، نشان داد چیزهایی وجود دارند که مردم را بی‌توجه به ایدئولوژی‌های کورکورانه و متعصبانه کنار هم جمع می‌کند. چیزی درست مثل همین مسابقهٔ‌ راگبی و بالاتر از آن حمایت رهبری که شعارش عشق و دوستی است و در آخر مخاطب را به این نتیجه برساند که تنها عشق است که به دل سخت‌ترین قلب‌ها نفوذ و آن‌ها را تسخیر می‌کند.

شکست‌ناپذیر، به‌دلیل ساختش بر مبنای تاریخ آفریقا جنوبی، بر اساس واقعیت است و در تیتراژ پایانی آن می‌توانید از عکس‌ها و آرشیو فیلمی که مربوط به زمان اتفاق فیلم است، لذت ببرید.

شکست‌ناپذیر، امتیازات بالایی از رسانه‌های معتبر دریافت کرد و در بخش جوایز نامزدی، در جایزهٔ اسکار، بهترین بازیگر مرد (مورگان فریمن) و بهترین نقش مکمل مرد (مَت دیمون) و همچنین نامزدی چندین جایزهٔ معتبر دیگر همچون گلدن گلوب و سزار را در کارنامهٔ خود دارد.

این فیلم در اغلب از کتابخانه‌های مترو ونکوور، ازجمله کتابخانه‌های ونکوور، وست ونکوور، بخش نورث ونکوور، شهر نورث ونکوور، پورت مودی، کوکئیتلام، برنابی و کتابخانه‌های منطقهٔ فریزر ولی موجود است و می‌توانید از طریق این کتابخانه‌ها آن را به‌رایگان امانت بگیرید و تماشا کنید. علاوه بر این، می‌توانید این فیلم را از طریق سرویس‌های پخش فیلم آنلاین بخرید یا اجاره کنید.

آرام روانشاد نویسندهٔ این مطلب، روزنامه‌نگار و مدیر کانال سینمایی اوتوپیاست. کانال سینمایی اوتوپیا به معرفی و نقد آثار برتر سینمای جهان می‌پردازد. همچنین در کنار سینما مطالبی در حوزهٔ فلسفه و ادبیات هم با مخاطب به‌اشتراک می‌گذارد. با پیوستن (Join) به این کانال، به یک نشریهٔ سینمایی، هنری آنلاین در سطح بالا دسترسی پیدا خواهید کرد.

https://t.me/Utopiafilm


Out of the night that covers me*

Black as the pit from pole to pole,‎

I thank whatever gods may be

For my unconquerable soul

… 

It matters not how strait the gate,‎

How charged with punishments the scroll,‎

I am the master of my fate

I am the captain of my soul

ارسال دیدگاه